اولیایی فرد مردی که پای سوگند خود ایستاده است و برای ایستادگی خود بهای سنگینی میپردازد بهایی که به قیمت زندانی شدن و از آن بالاتر به قیمت تندرستی و جانش تمام شده است. چه کسیست که بتواند برای آزادی، برای دفاع از ستمدیدگان تنها، آزادیخواهان به دور از شعار و تبلیغات در این دنیای واقعی به مبارزه برخیزید و چنین بهایی بپردازد.
البته نمیتوان مبارزان دیگر را نادیده بگیریم چه بسا به خاطر بخشندگی این نظام مستبد و دیکتاتور مابانه زندانهای ایران پر است از آزادیخواهان میهندوست. اما بحث ما دکترمحمد اولیایفرد است که به خاطر سوگند وفاداری خود به سرزمین و ملت خود در زندان بسر میبرد و شرایط بد جسمی را که در اوین به آن دچار شده میگذراند. کسی که حکم زندانیاش به دلیل دفاع از مردم بیدفاع و درمانده بوده است.
جهان امروز پر است از ستمگریها و حقشکنیها. بسیاری از کسانی که در این روزگار به نحوی دستاندرکار سیاست و اجتماع و حقوق مردم میباشند کار، شخصیت، باورها و ارزشهای خود را در برابر پول، مقام و مکنت میبازند و بهسادگی بر روی راستی و دوستی و دادگری خط بطلان کشیده و زورگو و ستمگر را بر بینوا وبیپناه افسر و فرمانروا میسازند. هستند کسانی که در برابر مردمفروشی و حقفروشی برای خود در اجتماع جایگاه والا و مقام شامخ و یا مال و ثروت اندوزند. جالبتر آنکه کسی بر آنها نه تنها خرده نمیگیرد بلکه بر تعریف و تمجید آنها از راه چاپلوسی و ریاکاری میافزایند.
اما هستند بزرگانی که به هیچ جاه و مقام و ثروتی از جایگاه راستین داد و حق طلبی پایین نیامده و بر اجرای آن پافشاری دارند. یکی از این مردان بزرگ روزگار تاریخ ایرانزمین دادیار (وکیل) و حقوقدان اندیشمند دکتر اولیاییفرد میباشد . او درمدت خدمتش برآنچه باور داشت پایبند و استوار ماند و در برابر ناملایمات و ناسازگاریهای حکومت از حق و داد فرزندان این مرز و بوم شجاعان دفاع نمود. حتی در اجرای دادگری و راستی خود را فدا کرد تا آنجا که به زندان بیدادگری و ستم روانه شد! او نیز میتوانست مانند بسیاری از خود فروشان و میهن فروشان رو به فرمان بیداد بیاورد و حق ستم دیده را نادیده بگیرد تا از جایگاه اختیار و ثروت برخوردار شود! و یا اینکه به مانند کسانی فشارهای اجتماعی و سیاسی تاب نیاورند این مرز و بوم را ترک کنند و به دنبال نام و نشان جنجالی و تبلیغاتی باشند!! اما هر اندیشمند و خردمندی همچو اولیایی فرد میداند که آنچه ماندنی و جاودان است نام و کردار نیک و مردم دوستی است نه مال و ثروت و جاه و مقام .
البته نمیتوان مبارزان دیگر را نادیده بگیریم چه بسا به خاطر بخشندگی این نظام مستبد و دیکتاتور مابانه زندانهای ایران پر است از آزادیخواهان میهندوست. اما بحث ما دکترمحمد اولیایفرد است که به خاطر سوگند وفاداری خود به سرزمین و ملت خود در زندان بسر میبرد و شرایط بد جسمی را که در اوین به آن دچار شده میگذراند. کسی که حکم زندانیاش به دلیل دفاع از مردم بیدفاع و درمانده بوده است.
جهان امروز پر است از ستمگریها و حقشکنیها. بسیاری از کسانی که در این روزگار به نحوی دستاندرکار سیاست و اجتماع و حقوق مردم میباشند کار، شخصیت، باورها و ارزشهای خود را در برابر پول، مقام و مکنت میبازند و بهسادگی بر روی راستی و دوستی و دادگری خط بطلان کشیده و زورگو و ستمگر را بر بینوا وبیپناه افسر و فرمانروا میسازند. هستند کسانی که در برابر مردمفروشی و حقفروشی برای خود در اجتماع جایگاه والا و مقام شامخ و یا مال و ثروت اندوزند. جالبتر آنکه کسی بر آنها نه تنها خرده نمیگیرد بلکه بر تعریف و تمجید آنها از راه چاپلوسی و ریاکاری میافزایند.
اما هستند بزرگانی که به هیچ جاه و مقام و ثروتی از جایگاه راستین داد و حق طلبی پایین نیامده و بر اجرای آن پافشاری دارند. یکی از این مردان بزرگ روزگار تاریخ ایرانزمین دادیار (وکیل) و حقوقدان اندیشمند دکتر اولیاییفرد میباشد . او درمدت خدمتش برآنچه باور داشت پایبند و استوار ماند و در برابر ناملایمات و ناسازگاریهای حکومت از حق و داد فرزندان این مرز و بوم شجاعان دفاع نمود. حتی در اجرای دادگری و راستی خود را فدا کرد تا آنجا که به زندان بیدادگری و ستم روانه شد! او نیز میتوانست مانند بسیاری از خود فروشان و میهن فروشان رو به فرمان بیداد بیاورد و حق ستم دیده را نادیده بگیرد تا از جایگاه اختیار و ثروت برخوردار شود! و یا اینکه به مانند کسانی فشارهای اجتماعی و سیاسی تاب نیاورند این مرز و بوم را ترک کنند و به دنبال نام و نشان جنجالی و تبلیغاتی باشند!! اما هر اندیشمند و خردمندی همچو اولیایی فرد میداند که آنچه ماندنی و جاودان است نام و کردار نیک و مردم دوستی است نه مال و ثروت و جاه و مقام .
نام نیک گر بماند ز آدمی ...........به کزو ماند سرای زرنگار
برای او آرزوی تندرستی داریم و امیدواریم او را در کنار همسرِ همراه و مهربانش و پسر کوچک و مودب و شیرنش ببینیم و با انرژی دوچندان از سابق مقاوم باشد ایستاده در راهش پرافتخارش.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر